موضوعات
آخرین مطالب پيوندها
نويسندگان
گنجینه ی ادب پارسی ● آنیمیسم (Animisme) جان گرایی آنیمیسم در ادبیات حالتی را بیان می کند که در آن گویی اشیا جان و شعور دارند. آنیمیسم از واژه ی لاتین “anima” گرفته شده است که به معنی روح است و آنیمیسم گرایش به روح دادن به اشیاء و طبیعت ست. ● اسپریتوالیسم (Spiritualisme) روح گرایی دو طرزفکر با این نام شناخته می شود: ● استوئیسیسم (Stoïcisme) نظریه ی فلسفی گروهی از اندیشمندان یونانی در سده های ٣ و ۴ پیش از میلاد است که بنیادگذار آن زنون zenon بوده است. برای طرفداران این مکتب خوشبختی در تقوا نهفته است و باید از جذابیت ها و علاقه ها پرهیز کرد. نام دار ترین معرفان این شیوه ی تفکر Marc Aurele,Sénèqueو Epictète هستند. Epictète می گفت: « تحمل کن و خودداری کن ». ● اکسپرسیونیسم (Expressionisme) اکسپرسیونیسم از مکاتبی است که در دوران جنگ جهانی اول شکل گرفت. این مکتب از راه نقاشی تحت تأثير ونسان ونگوک، در فرانسه و آلمان ایجاد گردید و سپس به ادبیات وارد شد و نخست بر نمایش نامه نویسی در آلمان تأثیر گذاشت. اکسپرسیونیست ها می کوشیدند احساس ها و حالت های درونی خود را با آزادی تمام بیان کنند. از پیشگامان این مکتب، آوگوست استریندبرگ سوئدی، گئورگ کایزر و برتولت برشت آلمانی بودند. آثار برخی از این نویسندگان گاه به کابوس شباهت دارد و بیانگر آشفتگی های درونی انسان است. فرانتس کافکا، نویسنده مشهور چک، از اکسپرسیونیست هایی بود که رمان و داستان های کوتاهی نیز به زبان آلمانی نوشت. این شیوه ی هنری گویای حالات ذهنی هنرمند است و عواطف و احساسات درونی او را می نمایاند. بسیاری از هنرمندان این جنبش با تحریف و کژنمایی و اغراق آمیز کردن مضامین و موضوعات، به کمک رنگ های تند و زننده ،اوج هیجانات و احساسات ذهنی خود را بیان می کنند و با این کار قصد نمایش واپس گرایی و به بن بست رسیدن انسان مدرن را دارند. هنرمندان برجسته ی این مکتب از جمله امیل نولده ، ادوارد مونش ، ماکس بکمان ، فرانسیس بیکن ، کته کل ویتس ، ژرژ روئو ، اگون شیله ، اسکارکو کوشکا ، لودویک کریشنر ، جیمز آنسور ، ریورا ، اگوست ماک ، فرانتس ماک و واسیلی کاندینسکی هستند ● اگزیستانسیالیسم (Existentialisme ) هستی گرایی اصطلاح اگزیستانسیالیسم از مشتقات واژهی فرانسوی existentiel و واژهی انگلیسی Existential به معنی "وجودی" است، و خود به معنای "اصالت وجود" یا "تقدم وجود" است. اساس فلسفهی اگزیستانسیالیسم که در نیمهی نخست سده ی بیستم پدید آمد، بر این باور استوار است که هستی موجودات دو جنبه دارد: ذات (essence) یا ماهیت، و وجود (existence) . انسان تا وقتی با رفتار و عملکرد خود به ماهیتی فردی یا وجود مشخص دست نیافته، فقط دارای ماهیتی کلی یا ذات است. در این صورت تنها در مرحلهی موجودی که در اموری انتزاعی و کلی با سایر همجنسان خود مشترک است، باقی میماند، اما وقتی این موجود به سبب خودآگاهی بر ماهیت خود تأثیر مینهد و وجههای مشخص و معین پیدا میکند، به مرحلهی وجود میرسد. پرسش اساسی فلسفهی اگزیستانسیالیسم آن است که کدامیک از این دو جنبه بر دیگری مقدم است: ماهیت یا وجود؟ ● امپرسیونیسم (Impressionnisme ) نهضتی فکری است که نقاشی را در یک چهارم پایانی سده ی ١۹ میلادی دگرگون ساخت. امپرسیونیست ها در پی ثبت واقعیت گذرا بودند و به باور آنان موضوعات ساده به تر به آنان اجازه می دهد تا به آن چه که احساس می کنند بپردازند. این جنبش، نخستین جنبش فراگیر در هنر نو به شمار می آید و در فرانسه توسط ادوارد مانه و کلود مونه پدید آمد. نام این جنبش از تابلوي «امپرسیون ، طلوع آفتاب» کلود مونه گرفته شده است. بررسی نور و رنگ و کیفیات طبیعی آن و ایجاد یک دیدگاه علمی در هنر، از مسایل مطرح در این مکتب است. هنرمندان امپرسیونیست از ارائه ی اشکال با خطوط واضح سرباز می زدند و به نور با نگاهی علمی مي نگریستند. آنان مثلن به جای قراردادن رنگ سبز ، رنگ های زرد و آبی را در کنار یکدیگر قرار می دادند. استفاده از تضاد رنگ های مکمل و حذف رنگ های سیاه و خاکستری از پرده ، از اصولی است که دراین مکتب مورد توجه قرار دارد. از هنرمندان برجسته ی این سبک می توان از ادوارد مانه ، کلود مونه ، آنود سیسلی ، آگوست رنوار، کامی پیسارو ، ژرژ سورا ، ادگاردگا ، پل سینیاک، اگوست رودن و نقاش انگلیسی تورنر (Turner ) نام برد. پست امپرسیونیسم : این مکتب جنبشی شاخه شده از امپرسيونيسم توسط " پل سزان " است که در آن مضامین و موضوعات به صورت ناب هندسی و احجام افلاطونی نمایش داده می شود. سزان در این جنبش برای نمایش عمق ، از تضاد رنگ های سرد و گرم (مدولاسیون رنگی)بهره می گرفت. استحکام در ساختار ترکیب بندی، صراحت شکل و فرم ، تأكيد بر بیان درونی به یاری رنگ و شکل، از ویژگی های این مکتب هنری است. هنرمندان برجسته ی این مکتب نیز پل سزان ، ونسان ونگوگ و پل گوگن هستند ● او مانیسم (Humanisme ) این مکتب از دید تاریخی جنبش و نهضت فکری ویژه ی سده ی ١۶ میلادی است. ویژگی این جنبش تمجید از دوران گذشته و تمایل به شکوفایی کامل انسان است. اومانیسم بزرگ ترین تفکر عقیدتی دوران رنسانس است و اومانیست ها در آن دوره به مطالعه ی متون اصلی و ترجمه و ویرایش آثار قدیم یونانی و لاتین می پرداختند. ● اونانيمیسم (Unanimisme) شاعر و نويسنده ی نام دار فرانسوي « ژول رومن » به ياري « ژرژ شنوير» پايه و بنیاد این مکتب را گذاشته است. ● ایده آلیسم (Idealisme) پندار گرایی، آرمان گرایی مکتب های ایده آلیستی به طور کلی بر دو نوع عمده بوده اند: ایده آلیسم عینی و ایده آلیسم ذهنی: ایده آلیست های عینی مانند افلاطون فیلسوف نام دار یونان باستان ( ٣۴۷ - ۴۲۷ ) پیش از میلاد و هگل اندیشمند بزرگ آلمانی (١۸٣١ - ١۷۷۰) میلادی بر خلاف ماتریالیست ها که جهان واقعی را عینی می دانند، بر این باورند که تنها شعور به شکل کلی و خالص آن وجود عینی و خارجی دارد. یعمی جهان واقعی نتیجه ی تکامل عقل محض یا خرد مطلق و یا انعکاس آن است که در سیری نزولی از گوهر خود بدر آمده و به جهان مادی بدل شده است. یعنی مبدا نخست ایده بوده است که سپس دوباره سیر صعودی را آغاز می کند و به خود باز می گردد. ایده آلیست های ذهنی مانند برکلی فیلسوف مشهور انگلیسی (١۷۵٣- ١۶۸۵) میلادی اصلن منکر وجود جهان عینی و ماده ی خارج از ذهن بشر هستند و بر این باورند که تنها فرد ( یعنی شخص متفکر)، شعور و ذهن او وجود خارجی دارند. یعنی اشیا فقط در حدود و تا آن جا که توسط فرد حس می شوند وجود دارند و جهان تنها در آگاهی ، محسوسات و ذهن بشز وجود دارد. سبک ایده آلیسم در ادبیات و هنر عبارت است از سبک متکی به تخیلات شاعرانه ی گوینده یا نویسنده و پیروان این مکتب در همه ی عرصه های هنری، سیاسی و یا اقتصادی به دنبال کمال مطلوب هستند ● ایلومینیسم (Illuminisme ) جریانی فکری، فلسفی و مذهبی است که شناخت خدا را تنها از طریق الهام بر دل و تماس مستقیم با او امکان پذیر می داند. کانت (Kant) بالزاک (Balzac) بودلر (Baudelaire ) و نروال (Nerval ) تحت تاثیر این مکتب قرار داشتند. این جنبش در قرن ١۸ میلادی از مهم ترین جنبش های فکری بوده است. ● اینتیمیسم (Intimisme ) اینتیم به معنی درون است و اصطلاح اینتیمیسم در مورد آن دسته از آثار ادبی به کار می رود که روی ترسیم زندگی درونی قهرمان ِ اثر و روان شناسی او متمرکز شده است. ● باروک (Baroque ) از نظر ادبی باروک اغلب در برابر کلاسیسیسم معنی می شود. یعنی بر خلاف کلاسیسیسم که بر پایه ی اعتدال استوار است در باروک اغراق به چشم می خورد. دو شاخه ی باروک عبارت است از: Preciosite و Burlesque شاخه ی دوم باروک یعنی Burlesque نیز مانند شاخه نخست عمل می کرد ولی در جهت مسخره کردن افراد عامی. ● پارناس (Parnasse) پارناس نام کوهی است که بنا به اسطورههای یونان قدیم، آپولون (الههی شعر) و ٩ خواهری که فرشتگان نگاهبان هنرهای زیبا بودند، در آن جا زندگی میکردند. وجه تسمیهی آن، علاقه و گرایشی است که شاعران پارناسین برای شعر به مفهوم هنری قائم به ذات که هیچ هدفی جز کمال و زیبایی خود ندارد، قایل بودند. این مکتب ادبی در نیمهی دوم سده ی نوزدهم در فرانسه در برابر رمانتیسم ویکتور هوگو و لامارتین، و بر ضد درونگرایی و جامعهدوستی هنری پدید آمد. ويکتور هوگو با اثر معروف خود "Les Orientales " پايه گذار مکتب "هنر براي هنر" شد و هوگو بود که عبارت " هنر براي هنر " را در محافل ادبي مطرح ساخت. ● پانتئیسم (Pantheisme ) مسلکی که بر پایه ی آن خدا در کنار آفریده هایش قرار ندارد، بلکه در درون آن ها است. به عبارت دیگر خدا به همراه آفریده اش وجود را تشکیل می دهد. ● پرسونالیسم نظرات شما عزیزان: یک شنبه 11 تير 1391برچسب:, :: 11:40 :: نويسنده : بهمن خسروجردی
![]() ![]() |